ما همان بار گرانیم که بر دوش خودیم !
اخلاق اسلامی
چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, :: 17:13 :: نويسنده : حمید حسینی پور پاسخ به یک شبهه (چرا اسلام روابط دختر و پسر را محدود كرده است(
چرا مرد می تواند چهار زن بگیرد ولی برای زن چنین حقی وجود ندارد یکی از شبهاتی که در برخی محافل علمی بر اسلام وارد کرده اند، مربوط به تعد زوجات است. گفته اندکه چرا اسلام اجازه داده است که یک مرد بتواند چهار زن بگیرد؛ ولی این اجازه به زن داده نشده و داشتن بیش از یک شوهر، ممنوع و حرام شمرده شده است؟ این پرسش، پرسشی نیست که امروزه طرح شده باشد، بلکه از روایات وارده در این زمینه به دست می آید که در عصر حضور معصومین (علیهم السلام) نیز چنین پرسشی مطرح بوده است. برای ما که معتقد به تعالیم و احکام اسلام هستیم، آنچه که در متون دینی آمده، پذیرفته شده است؛ چرا که یقین داریم که هیچ یک از دستورات اسلام، بدون حکمت و مصلحت نیست. اما به خاطر روشن شدن مسئله و پاسخ به پرسش، لازم است که بدترین پرسش را با منطقی ترین صورت پاسخ گو باشیم و این از سیره ی پیشوایان دین ماست که به پیروان خود تعالیم داده اند. در زمان امام رضا(علیهالسلام) شخصی همین سؤال را از امام(علیهالسلام) می پرسد و امام درپاسخ می فرماید: علت این که مرد می تواندچهار زن بگیرد ولی زن نمی تواند بیش از یک شوهر داشته باشد، این است که مرد اگر چهار زن هم داشته باشد، فرزندی که هر یک از آنها بیاورد فرزند اوست؛ ولی زن اگر دو همسر یا بیش تر داشته باشد،فرزندی که به دنیا می آورد، معلوم نمی شود از کدام شوهر است؛ زیرا همه ی شوهران در هم خوابگی با او شریکند و در نتیجه، بدیهی است که در چنین وضعی، هم روابط نَسَبی به هم می خورد و هم در مسئله ی ارث اشکال پدید می آید و سر انجام، معارف رانیز تباه می سازد. در حدیث دیگری از امام صادق(علیهالسلام) وارد شده که فرمودند: خدا غیرت را به مردان داد و به همین جهت بر زنان حرام کرده است که با غیر همسرشان رابطه داشته باشند. علامه (ره) با توجه به روایات وارده و احادیثی که در ذیل آیات مربوط به این موضوع در سوره ی نساء آمده است، می فرمایند: این حکم اسلام با توجه به رعایت حکم فطرت می باشد و آن چه که اسلام در این زمینه می گوید با آن چیزی که تمدن غرب آن را تبلیغ می کند، بسیار متفاوت است. چون اسلام با شرایط خاص و رعایت عدالت و حفظ موازین شرع این مسئله را تجویز نموده است؛ بر خلاف غربی ها که این عمل را چون حیوانات در جامعه ی خود رواج داده اند و در عین حال به تعدد زوجات اجازه نداده اند. برخی از دلایل علمی نیز در این حکم وجود دارد که ایشان در بحثِ علمیِ تفسیر المیزان، در ذیل آیه ی دوم سوره ی نساء بیان داشته اند که در این جا برای رعایت اختصار از بیان آن معذوریم. در میان روایات این باب، نکته ای که جالب توجه است که در برخی نصوص روایی وارد شده است که بیش تر فرزندان سفیه و نادان از خانواده هایی متولد می شوند که والدین آنها، خصوصاً مادر خانواده، فرد هوس ران و شهوت پرستی است، چون فرزندان، بیش تر، از مادر ارث می برند. پس هیچ تردیدی در این نیست که همه ی احکام اسلام، بر پایه ی حکمت و علتی بنا نهاده شده است که علم، به برخی از آنها دست یافته و بسیاری از آنها هنوز هم مجهول مانده است. البتّه، پاسخ مسئله همان است که امام رضا(علیهالسلام) فرمودند ولیکن شاید گفته شود که کلام امام(علیهالسلام( از حیث عقلی قانع کننده نیست. این اشکال تا حدّی پذیرفته است؛ به جهت این که امام(علیهالسلام) حکمت مسئله را بیان فرموده اند نه علت آن را. و آنان که با تعالیم ادیان آشنایی دارند، به خوبی می دانند که بسیاری از دستورات دینی، در هر مکتبی، تعبدی محض است و عقل و استدلالات عقلی را در آن راهی نیست. آنان که دارای روحیه ی تعبد پذیری هستند، چون پیشوایان دین را معصوم و مصون از خطا و گناه، و عمل حرام را دارای مفسده ی شدیده می دانند، بدون چون و چرای عقلی از آن دوری می جویند. چرا در امر فحشا، زن بیش از مرد مورد سرزنش قرار می گیرد یکی از پرسش هایی که مطرح است این است که در امر فحشا، با این که زن و مرد به صورت مساوی شریک هستند، ولی زن بیش تر مورد سرزنش و نکوهش قرار می گیرد؛ چرا؟ برخی این اشکال را تقویت نموده و می گویند اگر مرد قوی تر است، پس او باید بیش تر در مقام کنترل خود برآید واگر زن و مرد مرتکب عمل زشتی شده اند، مرد لایق سرزنش بیش تری است تا زن. این اشکال، قبل ازاین که به اصل دین بازگردد و ناشی ازشناخت و معرفت به تعالیم دین باشد، از عادت ها و سنن غلط در جوامع دینی سرچشمه می گیرد. هرگز در متون دینی نیامده است که در ارتکاب اعمال خلاف دین، جنس زن باید بیش تر از مرد مورد مذمّت واقع شود. در این گونه اعمال که جامعه ی انسانی را تهدید و ارکان نظام اجتماعی را متزلزل می کند، اسلام برای زن و مرد، مجازات مساوی در نظر گرفته است و این که در برخی از موارد، عرف مردم، در یک عمل خاص، گناه فردی را شدیدتراز دیگری می بیند، ناشی از جای گزینی سنت های قومی و قبیله ای به جای سنت های دینی است.باید تلاش نمود نخست، سنن غلط را از بین برد و سپس با خرافه زدایی، زمینه ای را برای اجرای تعالیم واقعی دین فراهم نمود. پس پاسخ این پرسش این است که چنین چیزی در اسلام وجود ندارد که زن بیش از مرد مورد سرزنش واقع شود؛ البته تفکر اعراب جاهلیت قبل از اسلام همین بوده است و برخی از مفسران در تعلیل زنده به گور کردن دختران در میان برخی از اقوام عرب، وجود همین اندیشه را دخیل می دانند. نظر صاحب تفسیر المیزان نیز همین است. ایشان ضمن بحثی طولانی درباره ی هویت زن در اسلام، می فرمایند: از بقایای خرافات اعراب جاهلی بعد از اسلام این است که اگر زن و مرد مرتکب عمل زشت زنا گردند، ننگ در دامن زن تا ابد می ماند؛ هر چند توبه کرده باشد، و لی دامن مرد ننگین نمی شود هر چند که توبه هم نکرده باشد. باید دانست که اسلام این عمل نکوهیده را هم برای زن ننگ می داند و هم برای مرد، و هر دو را مستحق عذاب و عقوبت می داند. پس اگر تفکری باطل و فرهنگی ناصواب در میان گروهی از مردم جامعه ی اسلامی، رایج باشد، نباید آن را به نام دین تمام کرد. مقررات اجتماعی اسلام بسیار دقیق تر از آن چیزی است که برخی بخواهند به آسانی بر آن خدشه وارد نمایند. برخی از مقررات شرع مقدس اسلام درباره ی زن و مرد، متفاوت است؛ اما این تفاوتها روی حکمت های خاصی است که اندیشه و عقل بشری به سختی می تواند به سرّ و حکمت آن پی ببرد. در فرهنگ اسلام، ملاک ارزش انسان، قرب الهی و عفت و پاک دامنی است و هر آن کس که به این ملاک ها نزدیک شود، گرامی است و آن که از تعالیم الهی سرپیچی نماید، در میان مسلمین ارزشی ندارد، چه مرد باشد و چه زن؛ پس جنسیت، معیار ارزش و ضد ارزش بودن نیست، بلکه تقوا و خدا ترسی، میزان و معیار است. نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ بنده خوش آمدید موضوع وبلاگ اخلاق اسلامی می باشد وسعی کردم به طور مختصری و مفیدی اطلاعاتی در این مورد در اختیار شما بازدید کنندگان قرار دهم،امیدوارم مفید واقع شود. با تشکر فراوان آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|