چگونه می توان اخلاق پسندیده را در خود تداوم بخشید
بسیاری از آداب و رفتاری که از ما صادر می شود، ناشی از خُلقیاتی است که در باطن ما و جود دارد. در واقع خُلقیات باطنی موجب بروز و ظهور آن آداب است. به تعبیر زیبای عرفا، صادرات انسان، هماهنگ با وادرات او است و هر آنچه را در باطن خویش وارد کرده و جزء ملکات نفسانی او شده است، غالباً از او ظاهر می شود.
پرسشی که در این بین مطرح است، این است که چه باید کرد تا این صفات اخلاقی در ما دوام و قوام یابد و از حالت مقطعی و گذرا بیرون آید؟
پیشنهاد علمای علم اخلاق این است که باید خُلقیات، در نفس انسانی به صورت ملکه در آید و از حالت حال بودن خارج گردد؛ یعنی آن قدر باید به رفتارهای پسندیده و اوصاف کمالیه توجه داشت تا آن رفتارها و اوصاف، جزء جان و نفس انسان گردد و این مقام به دست نمی آید، مگر با تکرار عمل. با تکرار عمل می توان اخلاق پسندیده را در شخصیت خویش متجلی ساخت و آن را جزئی از صفات ذات خود قرار دارد؛ چنان که علاّمه طباطبایی (ره) می فرمایند:
طریقه ی آن این است که قدر آن عمل را تکرار کنی تا در نفس تو رسوخ یابد و چون نقشی که در سنگ می کنند ثابت گردد و راه عملی اش این است که به خوبی های آن اذعان و ایمان پیدا کنی و این طرزفکر را در خود تکرار کنی؛ یعنی راهش، تلقین علمی و عملی است.
علمای علم اخلاق، رعایت سه اصل کلی را در این زمینه توصیه می نمایند و هرگاه کسی بخواهد متخلّق به اخلاق الهی گردد و آن را در خویشتن خویش دوام و قوام بخشد، لازمه اش مراعات این سه اصل است:
1. مشارطه: در هنگام صبح، وقت برخاستن از خواب و شروع به کار، با نفس خویش شرط کند که از حدودو احکام الهی تخطّی نکند و گناه و معصیتی را مرتکب نشود و در حد توان خود خدمت به خلق نماید.
2. مراقبه: یعنی از شرطی که در ابتدای صبح با نفس خود بسته، محافظت و مراقبت نماید. او باید در طول روز با همان شرط ابتدایی زندگی کند؛ چون هر عقل سلیمی حکم می کند که تخلّف از شرط حرام است، پس همواره باید کشیک نفس بکشد و مراقب باشد که از مسیر حق منحرف نشود.
3. محاسبه: در وقت خواب باید آنچه را که در روز انجام داده، محاسبه ی کامل نماید و اگر خیانتی از نفس او سرزده، فوراً توبه نمود و نفس راتأدیب نماید که اصطلاحاً به این اصل، معاقبه و معاتبه هم گفته می شود؛ یعنی تعقیب نمودن و مورد عتاب قرار دادن نفس؛ و اگر خطایی از او سر نزده است خدای تعالی را شکر کند و مواظب باشد و توجه و عنایت داشته باشد که شاید در این خواب به او موهبت و عنایتی از جانب حق بشود؛ چون برای بسیاری از انبیاو اولیا، اولین بار در عالم خواب مکاشفاتی دست داده است.
آنان که متخلق شده، و این مسیر را طی کرده اند و به کمالاتی دست یافته اند، بر این اصول تأکید بسیار دارندو عرفا هم گفته اند که مواظب اعمال روزانه تان باشید تا شب چیزی نصیب شما شود. پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) خطاب به اصحابش فرمود:
آیا همان طور که حیواناتِ خود را در شب علوفه می دهید و آنها را در جایی می بندید که خوردندو سپس شبی را به روز آوردند و شبی حیوانی داشته اند، شما هم آنچنان شب را به روز آورده اید؟ یا شبی انسانی داشته اید که شکارهایی کرده اید و مبشّراتی دارید؟ خداوند فرمود: وَ مِن َ اللّیلِ فَتَهَجَّد بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسیٍ أن یَبعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحمُوداً.
و نیز در دقت و توجه به اعمال و رفتار و نیّات باطنی فرمود:
حاسِبُوا اَنفُسَکُم قَبلَ اَن تُحاسَبُوا وَ زِنُوها قَبلَ اَن تُوزَنُوا: قبل از این که به حساب اعمال شما برسند و آن رامورد سنجش و ارزیابی قرار دهند، خود به آن بپردازید.
و یا امام کاظم(علیهالسلام) فرمودند:
لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسَب نَفسَهُ فی کُلِّ یَومٍ فَاِن عَملَ حَسَنَةً استَزادَ اللهَ تَعالی وَ اِن عَملَ سَیِئَةً اِستَغفَرَ اللهَ مِنها و تابَ اِلَیهِ؛ از ما (اهلبیت) نیست کسی که هر روز از خویش حساب پس نگیرد، پس اگر عملش نیک و پسندیده بود، از خداوند متعال بخواهد که آن را زیاد نماید و اگر عمل زشت انجام داد، از خداوند طلب استغفار نموده، توبه کند.
باشد که بتوانیم با توجه به نیات و اعمال فردی و اجتماعی به کمالات انسانی دست یابیم.
شرایط پذیرش توبه چیست
بسیاری از نوجوانان، بر اثر ارتکاب گناه یا جرمی، به نفس خویش تلقین می نمایند که خداوند با دیده ی غضب آلود به آنها نگاه می کند و هیچ اعتباری در درگاه او ندارند و با نا امیدی و یأس کامل و اضطراب، نه تنها کار خیری انجام نمی دهند، بلکه به گناه و جرم خود ادامه می دهند؛ اما باید گفت که این حالت یأس از رحمت حق نیز خود گناهی جداگانه به حساب می آید؛ چون او میتواند و قادر است با قدرت و نیروی جوانی تصمیم بگیرد که بر تمام اعمال و کارهای گذشته ی خویش پوشش گذارد و به درگاه خدا روی آورد؛ یعنی با همان قدرتی که مرتکب جرم و گناه می شد، مرتکب عمل خیر گردد و بهترین عمل خیر برای او روی آوردن به درگاه الهی است. هر چند که اعمال زشت آدمی و رفتار ضد اخلاقی وانسانی، معصیتی بزرگ به شمار می آید، ولی ناامیدی از بخشش و عفو و رحمت الهی، گناهی بسیار بزرگ تر و گناهی است که انجام داده است؛ چون هیچ کس جز کفار از رحمت الهی مأیوس و ناامید نیستند.
پس امید به رحمت الهی، خود بزرگ ترین توفیق الهی است؛ البته امیدی که همراه با عمل باشد و همین امیدواری به رحمت حق، بزرگ ترین انگیزه برای بازگشت به سوی خداست و نوعی توجه و عنایت الهی به اوست؛ چون توبه بذر حسنه است و حسنه نیازمند به نیرو است و نیروی انجام حسنه از خداست. اوست که توفیق می دهد؛ یعنی اسباب فراهم می نماید تا بنده موفق به توبه شود، و بتواند از لجنزار گناه بیرون آید و به سوی پرودگارش برگردد.
اما این که چگونه بفهمد توبه ی او پذیرفته شده یا نه، باید به این نکته ی مهم توجه داشته باشد که خداوند رحمان، تنها هنگامی توبه ی گنه کار را می پذیرد که معصیت او ناشی از استکبار و یا نوعی تمسخر نسبت به خدا نباشد؛ یعنی با عناد و لجاجت گناه نکرده باشد؛ بلکه از روی جهالت و نادانی مرتکب معصیت شده باشد و هنگامی که توبه می کند، بدین صورت نباشد که بلافاصله مرتکب گناه گردد.
یک جوان مسلمان باید بداند که توبه از مختصات دین اسلام است؛ چون در شریعت مسیح و یهود، اگر چه بحث توبه آمده، اما حقیقت توبه که در دین اسلام آمده، با آنچه در سایر ادیان الهی آمده متفاوت است.
و نیز باید بداند که اگر توبه صرفاً در حد گفتار و زبان خلاصه نشود و با عمل همراه باشد، قطعاً پذیرفته است. و هم چنین به این نکته باید علم داشته باشد که خداوند توبه ی جوان گنه کار را بسیار آسان تر از گناه فرد سال خورده پذیرا است؛ چون او جوان توبه کننده را بسیار دوست دارد. و به همین جهت توبه ی جوان را بهتر و آسان تر می پذیرد.
و دیگر این که، باید بداند توبه ی حقیقی در نفس و قلب آدمیان اثر اصلاحی دارد و جان آدمیان را می سازد و او را در مسیر سعادت دنیا و آخرت قرار می دهد؛ زیرا توبه در واقع از بین بردن پلیدی ها است.
سیوطی در تفسیر الدر المنثور از پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) روایت می کند که فرمود:
خدای ـ عزّوجلّ ـ توبه ی بنده اش را می پذیرد و یا گناهانش را می آمرزد، مادامی که پرده را نینداخته باشند. شخصی پرسید: انداختن پرده یعنی چه؟ فرمود: بیرون شدن جان در حال شرک.
از امام باقر(علیهالسلام) در همان تفسیر روایت شده که فرمودند:
گناهان مؤمن اگر موفق به توبه شود، آمرزیده می شود؛ پس بر مؤمن است که مراقب خود باشد که بعد از توبه و آمرزش، خود را به هیچ گناهی آلوده نسازد.
به نظر می رسد که یک جوان همان گونه که با اراده و اختیارش به سمت معصیت و گناه روی می آورد، با همان نیرو و اراده می تواند عزم خود را جزم نموده و به سمت پلیدی ها نرود و یا اگر نا آگاهانه به آن سوی کشیده شد، باز گردد؛ یعنی به همان راحتی که مرتکب معصیت شده، به همان آسانی و حتی راحت تر از آن، عمل خیر و نیک انجام دهد؛ اما آن چه جوان را به این کار سوق نمی دهد عدم توجه است؛ چون آن قدر احساسات و شور و
هیجانات جوانی، او را محاصره کرده است که اجازه ی هر گونه و تأمل را از او سلب نموده است. پس هرگاه توجه و تنبّه باشد، توبه به دنبال آن خواهد آمد و چون تأمّل نیست توبه کم تر است.
چرا نگاه به نامحرم اسلام تحریم شده است
اسلام برای این که با تعالیم و دستوراتش، انسان را به کمال و سعادت انسانی اش برساند، تمام مقدمات طریق کمال را برای او هموار کرده و همه ی موانع را از سر راهش برداشته است؛ به همین جهت می توان گفت که بهترین راه رسیدن به کمالات انسانی، عمل به تعالیم آسمانی اسلام است. این مطلب آن قدر آشکار و روشن است که بسیاری از مفسران مسلمان گفته اند که: اگر کسی مسلمان نباشد ولی به تعالیم اسلام عمل نماید، در حیات و زندگی مادی به کمال و سر بلندی می رسد.این نکته را علامه (ره) در موارد متعددی ادعا کرده اند. یکی از موانع اصلی رسیدن به کمال انسانی برای زنان، عدم رعایت حجاب، و برای مردان رها کردن چشم در مقابل نوامیس دیگران است. این دستور صریح قرآن است که:
مسلمانان چشم خود را از نامحرمان بپوشانند و عورت خود را حفظ نماید که این کار، ایشان را پاک تر می کند.
در شأن نزول آیه ی مزبور از امام صادق(علیهالسلام) روایت شده که فرمودند: جوانی از انصار در کوچه های مدینه زنی را دید در آن ایام زنان مقنعه ی خود را پشت گردن می انداختند وقتی زن از او گذشت، او را تعقیب کرد، و از پشت او را می نگریست تا داخل کوچه ی تنگی شد. در آن جا استخوان و یا شیشه ای که در دیوار بود، به صورت مرد گیر کرد و آن را شکافت. همین که
زن از نظرش غایب شد، متوجه گردید که خون به سینه و لباسش می ریزد؛ باخود گفت: به خدا سوگند، نزد رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) می روم و جریان را به او خبر می دهم. جوان نزد آن بزرگوار رسید. حضرت چون او را دید، پرسید چه شده؟ وقتی جوان جریان را گفت، جبرییل نازل شد و این آیه را آورد:
«قُل لِلمُؤمِنیِنَ یَغُضُّوا مِن أبصارِهِم وَ یَحفَظُوا فُرُوجَهُم».
علاّمه طباطبایی (ره) می فرمایند:
شبیه همین روایت از حضرت علی(علیهالسلام) نیر نقل شده است و ظاهر آن این است که مراد از امر به چشم پوشی در آیه ی شریفه، نهی از مطلق نگاه به زن اجنبی است و مطابق روایات وارده، آنچه که از نگاه به زن نامحرم حلال است، صورت و کفین می باشد.
و اگر آن هم با لذت همراه باشد بدون اشکال نیست. پس حفظ و حراست از چشم سر برای باز شدن چشم دل (بصیرت) بر جوانان لازم است. و همین طور حجاب برای زنان آن قدر در اسلام حایز اهمیت است که امام صادق(علیهالسلام) فرموده اند:
سزاورا نیست برای زن که در برابر زنان یهود و نصارا برهنه شود؛ چون می روند و نزد شوهران خود تعریف می کنند.
این که نگاه به نامحرم برای زن و مرد در اسلام حرام شمرده شده، به خاطر این است که نگاه حرام خلاف فلسفه ی وجودی چشم در انسان است. و کسی که این نعمت بزرگ الهی را در راه خدا به کار نگیرد، حق آن را انجام نداده است، ضایع نمودن این حق، ظلم بزرگی است و هر ظلمی نیز
معصیت به شمار می آید. به همین دلیل است که در روایات بر مواظبت از چشم تأکید شده است.
امام صادق(علیهالسلام) فرموده اند:
و فُرِضَ عَلیَ البَصَرِ اَن لایَنظُرَ اِلی ما حَرَّمَ اللهُ عَلَیهِ: و بر چشم واجب است که به چیزی که خداوند نظر کردن بر آن را حرام کرده است نظر ننماید.
و نیز حضرت علی(علیهالسلام) عفت چشم را موجب دوری از هلاکت دانسته و فرموده اند:
هر که چشم پوشی کند تأسفش کم و از هلاکت بر کنار است. هیچ جوانی مردیی مانند چشم پوشی نیست.
در روایتی دیگر آمده است:
چه بسا نگاه حرامی که حسرت طولانی را به دنبال داشته باشد.
همه ی این تأکید ها در محافظت از چشم، برای این است که نگاه حرام، علاوه بر این که نوعی ظلم به آن است،موجب آلودگی قلب و پلیدی باطن نیز می گردد.
پس برای این که بتوانی در مسیر عدالت گام برداشته، از طهارت باطن برخوردار باشیم، باید بتوانیم از این عضو، همانند سایر اعضا محافظت نموده، آن را در همان طریقی به کار گیریم که خداوند برای آن هدف خلق کرده است.
نظر اسلام درباره ی اخلاق جنسی دختران وپسران چیست
اسلام بر خلاف سایر ادیان و مکاتب، چون به کمال و سعادت تمام افرادجامعه و به تبع آن به تکامل و رشد اجتماعی نظر دارد، همه ی احکام و تعالیم آن بر پایه و اساسی تدوین یافته است که بتواند همان هدف را تأمین نماید؛ بنابراین هیچ حکمی از احکام و تعلیمات در شرع مقدس اسلام، بدون حکمت و مصلحت نیست. کمال دین اسلام در دقیق بودن اصول و پایه های آن است؛ یعنی اگر با دقت هر چه بیش تر در تعالیم و احکام اسلام تحقیق شود کم ترین نقص را در آن نمی توان یافت.
با توجه به این که اسلام بر روابط خانوادگی میان اعضای خانواده بسیار تأکید دارد؛ بنابراین به شدت پیروان خود را از روابط میان دو جنس مخالف (پسر و دختر) بر حذر داشته و فقط آن را در قلمرو شرع تجویز نموده است. شاید حکمت این مسئله آن باشد که اسلام، ازدواج و تشکیل خانواده را عامل اصلی پیدایش جامعه و بقای اجتماع بشری تشخیص میدهد، نه این که نوعی محدودیت و سلب آزادی اجتماعی را قائل شده باشد.
روابط عاشقانه اعم از آمیزش یا مقدمات آن، در غیر محیط ازدواج در اسلام ممنوع و حرام است و اصولاً باید دانست که حکمت تحریم در اسلام، مسئله ی سلب آزدای طبقات یا مزاحمت و تعدی به حقوق دیگران نیست تا طرفین با رغبت خود و بدون مزاحمت و تعدی به حقوق دیگران بتوانند آزادانه به عمل اقدام کنند؛ بلکه با خاطر محاسبه ای که اسلام برای حفظ خانواده و اجتماع مد نظر داشته است.
اگر میل غریزی میان دو جنس مخالف، محدود به ازدواج شرعی نشود و جوانان تامی توانند شهوات جنسی و امیال غریزی خود را از طریق غیر رسمی اقناع نمایند، هرگز کسی زیر بار رنج و سختی تشکیل خانواده نخواهد رفت و در نتیجه، پایه ی زندگی خانوادگی سست و متزلزل شده، عواطف انسانی رو به ضعف خواهد رفت، علاوه بر این رواج و شیوع روابط نامشروع، مفاسد اجتماعی، بهداشتی و اخلاقیِ بسیاری را دربر خواهد داشت؛ چنانچه امروزه در غرب این امر مشهود است.
گزارش این گونه از مسائل در غرب بسیار وحشتناک است. بنابر نقل جراید و مطبوعات، سالانه در امریکا در اثر آمیزش زن و مرد به طور توافق سیصد هزار نوزاد بی پدر متولد می شود و بدین ترتیب تکلیف جامعه ی بشری در صد سال دیگر روشن است. از این نظر، اسلام آمیزش زن و مرد را بدون ازدواج به کلی ممنوع کرده و هزینه ی زندگی بچه را به عهده ی پدر گذاشته، او را مسئول زندگی فرزند شناخته است.
نظرات شما عزیزان: